زن و شوهر جوانی در حالی به اتهام قتل در زندان به سر میبرند که علیرغم اعترافات اولیه یکی از آنها هنوز اثری از جسد کشف نشده است. این زوج در زندان صاحب فرزند هم شدهاند.
روز 19 شهریور سال 82 خانواده مرد جوانی به نام احسان به پلیس آگاهی بخش فشافویه مراجعه کرده و مدعی شدند که پسرشان چند روز قبل از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.
تحقیقات پلیسی و قضایی برای یافتن اثری از احسان آغاز شد و نتیجه قابل توجهی به دست نیامد تا اینکه مدتها بعد، مردی به نام فرشاد بازداشت شد.
فرشاد در بازجوییها اعتراف کرد که احسان را میشناخته و او را به خاطر مزاحمتهایی که برای همسرش ناهید ایجاد کرده بود، به قتل رسانده است.
طبق اعترافات فرشاد، بعد از اینکه ناهید او را از درخواستهای نامشروع احسان باخبر کرد، فرشاد تصمیم گرفت طی یک قرار صوری احسان را به قتل برساند.
قرار ملاقات در بیابانهای فشافویه گذاشته میشود و ساعتی بعد احسان توسط فرشاد و ناهید به قتل میرسد و به گفته فرشاد، خودروی احسان در حالی که جسد احسان درون آن قرار داده شده بود، به آتش کشیده شد.
تمام این اعترافات در حالی بود که مأموران پلیس در محل مورد ادعای فرشاد هرچه به دنبال خودرو و جسد به آتش کشیده شده گشتند، هیچ نشانی پیدا نکردند.
بعد از این اتفاق بود که فرشاد و ناهید هر دو اعترافات قبلی خود را پس گرفته و مدعی شدند که اصلا در جریان گم شدن یا قتل احسان نبودهاند.
پرونده بدون نتیجه خاص به دادگاه کیفری استان تهران و شعبه 71 این مجتمع ارسال شد که قاضی عزیزمحمدی بعد از بررسی پرونده اعلام کرد که با توجه به عدم کشف جسد، احتمال پیدا شدن فرد گم شده در آینده و موارد دیگری که در این پرونده وجود دارد به آن رسیدگی نمیکند و پرونده را دوباره به بخش فشافویه پس فرستاد.
در همین مدت نیز این زوج متهم به قتل در زندان صاحب فرزند شده و خانواده آنها از مسئولان قضایی خواستار تعیین تکلیف زودتر این افراد هستند.
این در حالی است که خانواده احسان نیز به طور قطع مطمئن نیستند که این زن و شوهر فرزند آنها را به قتل رسانده باشند اما به خاطر اعترافات اولیه آنها در دادسرا، از آنها شکایت کرده و حاضر به اعلام رضایت نیستند.